گزارش طرح و برنامه کاری و پروژههای:
«حمایت و حفاظت پایدار محلی از هنر، فرهنگ و طبیعت شهرستان کرمانشاه با توانمندسازی زنان بومی»
تعاریف:
طرح و برنامههای کاری: یک گروه از پروژهها و طرحها فرعی هستند که به صورتی هماهنگ شده مدیریت میشوند تا نتایجی که از طریق مدیریت منفرد آنها محقق نمیشد، به بار آورند.
پروژهها: انجام مجموعهای از فعالیتهای موقت برای ایجاد محصول یا محصولات است.
پروژههای انجام شده زیر مجموعهی این طرح و برنامه کاری:
مطالعات در مورد اوضاع طبیعت و فرهنگ روستاها و عشایر منطقهی جنگلی جنوب کرمانشاه در پاییز سال 1390 (2011) آغاز گردید و مشخص شد ساختار اجتماعی این عشایر از هم پاشیده، روستاییان به شهرها مهاجرت کرده و جنگلهای بلوط و پوشش گیاهی منطقه دارای شرایط مناسبی نیست. با توجه به آیینها و صنایع دستی نیز معلوم شد که از حدود سال 1347 تا آن زمان، دیگر عروسکهای آیینی را نساختهاند و این میراث به دست فراموشی سپرده شده است.
در این هنگام با مشارکت اعضای جامعهی محلی کرمانشاه، بانو «شاخانم مرادی» شناسایی شد. ایشان از اهالی عشایر منطقهی هوزمانن واقع در جنوب استان کرمانشاه هستند که در اثر تحولاتی که منجر به از هم پاشیدگی عشایر ایران شد، در شهر کرمانشاه یک جانشین شده است. ایشان با نحوهی ساخت عروسکها آشنایی داشت و برای بازخوانی و احیای این هنر و فرهنگِ بومی، انگیزهیِ همکاریِ لازم را داشت. تشویق و ترغیب خانم مرادی برای ساخت عروسکها و احیای این میراث باارزش در زمستان 1390 (2012) و بهار 1391 (2012) منجر به مطرح شدن مجدد این هنر شد. سپس مشاوره و راهنماییهای لازم برای بهبود کیفیت کارهای اجرایی عروسکسازی از بهار 1391 (2012) تا تابستان 1392 (2012) توسط خانم شیوا احیایی، مسئول کارگروه آموزش موسسهی یاوران سرزمین آریا به خانم مرادی ارائه شد. بدین ترتیب، تواناییهای خلاقانهی وی در طراحی و ساخت عروسکها و نیز دانش بومی که از فرهنگ عشایر در سینه داشت؛ از حالت نهان به آشکار در آمد. در این فرآیند، خانم مرادی ساخت عروسکها را به دیگر زنان جامعه ی محلی نیز آموزش داد.
در زمستان 1391 (2013) نشستی با دبیر کل کمیسیون محلی یونسکو ایران و ریاست بخش علوم و معاونین آن انجام شد و طی آن یونسکو حمایت خود را از پروژه در بخش برگزاری نمایشگاه و معرفی عروسکها اعلام داشت. اما به دلیل آماده نبودن سالن، اجرای نمایشگاه به تعویق افتاد. همچنین در بهار 1392 (2013) خانم چوی[1] دبیرکل شبکهی بین شهری حفاظت میراث ناملموس[2]، از عروسکهای دست ساز خانم مرادی و شاگردش در دفتر موسسه ی یاوران سرزمین آریا بازدید کردند که این طرح مورد استقبال فراوان ایشان قرار گرفت.
از بهار 1392 (2013) تا بهار 1393 (2014) طرح پیشرفت قابل توجهی در مراحل بهبود کیفیت ساخت و تنوع عروسکها، پژوهش در بارهی تاریخچه و پیشینهی آنها و آماده سازی شان برای معرفی بهدست آورد.
از بهار 1392 خانم مرادی برای معرفی بهتر قسمتی از فرهنگ عشایری منطقه، ترسیم پردههای نقاشی بسیار خلاقانهای را از طبیعت، زندگی و حکایتها و آیینهای عشایری آغاز کرد که تا بهار 1392 حاصل این تلاش منجر به نگارگری 24 پردهی نقاشی شد.
همچنین طی این زمان، ایشان به ساختِ انواع صنایع دستی در اندازههای کوچکتر از واقعی پرداخت.
در انتهای سال 1392 در پیشواز جشن نوروزی بهار به پیشنهاد و همیاری مؤسسهي یاوران سرزمین آریا، چند عروسک خانم مرادی، وارد برنامهی خیمه شب بازی گروه استاد مرتضی خمسهای و پسران شد که با استقبال کودکان و بزرگسالان روبهرو گردید.
در بهار ۱۳۹۳(۲۰۱۴) سرانجام طرح به مرحلهی برگزاری نمایشگاه برای معرفی عروسکها، پردههای نقاشی و صنایع دستی کوچک عشایری رسید؛ تا از راه فروش برخی از این دستآوردها، بتوان گامی کوچک اما مهم را به سوی ایجاد معاش جایگزین و پشتیبانی مالی و درآمدزایی برای زنان جامعهی محلی کرمانشاه برداشته شود. که با پیشنهاد ایشان و با تخصیص سهمی از فروش آثار، اقداماتی نیز برای احیای جنگلهای بلوط انجام گیرد.
در ابتدای سال 1393 (2014) خانم شیوا احیایی مدیر طرح و آقای محمد احیایی مشاور طرح، نشستی با آقا و خانم محیط طباطبایی، از اعضای برجستهی ایکوم[3]، کمیته ی ملی موزه های ایران به انجام رساندند که پس از توضیحات لازم و معرفی طرح و بانو «شاخانم مرادی» و دستآوردهای هنری و فرهنگی ایشان، اعضای ایکوم از طرح استقبال کرده و در راستای پشتیبانی از طرح، ایکوم در مرحلهی برگزاری نمایشگاه در هفته میراث فرهنگی و معرفی شاخانم مرادی و عروس و شاگردش خانم «دریا میرزایی» و دستآوردهای هنری و فرهنگی ایشان حمایت خود را اعلام داشت.
با همکاری سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، کاخ موزه نیاوران و ایکوم نمایشگاه و کارگاه آموزشی عروسکهای آیینی، صنایعدستی و نقاشیهای «عشایر هوزمانن» کرمانشاه از روز اول خرداد و به مناسبت روز جهانی موزه و هفته میراث فرهنگی، به مدت پنج روز در کاخ موزهی نیاوران برگزار شد، مدیر طرح و برنامه کاری «خانم شیوا احیائی» مسئولیت دبیر اجرایی پروژه را نیز برعهده داشتند.
در طول نمایشگاه شاخانم مرادی داستان هر یک از پردههای نقاشی را بازگو کرده و اعلام داشتند که این داستانها در واقع خاطرات کودکی ایشان از مراسم و زندگی عشایری است، همچنین به معرفی عروسکها پرداختند و با همراهی خانم دریا میرزایی نحوهی ساخت عروسکهای «تمنای باران» و بافت «چیت[4]» را به کودکان سه تا دوازده سال آموزش دادند.
این نمایشگاه مورد استقبال مراکز فرهنگی از جمله: ایکوم، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، موزه تاریخ ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، انجمن هنرمندان خودآموخته ایران، مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا، شورای کتاب کودک و فرهنگستان هنر قرار گرفت.
پروژه بعدی شرکت در دومین جشنواره و نمایشگاه بینالمللی صنایع دستی ایران در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران بود که از تاریخ بیست تا 25 خرداد به مدت پنج روز برگزار شد. در این نمایشگاه غرفهای برای فروش عروسکها و چیتها راه اندازی که بخشی از در آمد آن صرف پوشش برخی مخارج شد و باقیمانده برای اهداف طرح و برنامه کاری به جامعه محلی تحویل داده شد.
در بهار سال 1394 از تاریخ 27 اردیبهشت تا یک خرداد به دعوت آقای علی عزتی مؤسس انجمن هنرمندان خود آموخته، شاخانم مرادی و دریا میرزایی در نمایشگاهی با عنوان «تبلور نبوغ در سپهر خیال» در خانه هنرمندان شرکت کردند و آثاری از جمله، عروسکهای آیینی، مجسمه و نقاشی به نمایش گذاشتند. این نمایشگاه مورد استقبال فراوان قرار گرفت همچنین آقای دکتر بهشتی ریاست محترم ایکوم، کمیته ملی موزهها و همکاران ایشان آقای محیط طباطبایی از آثار شاخانم مرادی و دریا میرزایی دیدن کردند.
پیرو یکی از اهداف اصلی این طرح در طی سال 93 و 94 پروژهای برای کاشت حدود هزار دانهی بلوط در جنگلهای زاگرس با مشارکت و همکاری سازمانهای غیر دولتی «هیلو، جنبش علفزارهای کرمانشاه» و «بنیاد درخت و کودک» انجام شد.
1394(2015)- پروژهی بعدی این طرح و برنامه کاری فروش عروسکهای شاخانم مرادی و دریا میرزایی خواهد بود که با هدف تسهیل و حمایت آموزش و یادگیری جوامع محلی و درختکاری در منطقه زاگرس، مؤسسهی یاوران سرزمین آریا در نظر دارد به صورت مشارکتی با انجمنهای هیلو و بنیاد درخت و کودک به انجام رساند.
نتیجهگیری:
بخشهای از دست رفتهی گوناگونی زیستی و فرهنگی منطقه به دو قسمت قابل تقسیماند. آثار فرهنگی، هنری و پدیدههای طبیعی و گونههای جانوری منطقه که از کف رفتهاند و از آنها اسناد و مدارک ثبت شدهای در دست نیست. بنابراین غیرقابل بازگشتاند. پردههای نقاشی تنها اسناد و آثاریاند که نشان دهندهی این هویت و میراث نابود شدهاند و دارای نقش بسیار مهمی در «تقویت حافظهی تاریخی گوناگونی زیستی فرهنگی ایران» هستند؛ که در موزه یا مکانهای فرهنگی مناسب قابل ارائهاند.
بخش دیگر، داری بازماندههایی هستند و اسناد و مدارکی برایشان موجود است که آنها را قابل بازخوانی میکند. موارد مرتبط با این بخش، همان عروسکها و صنایع دستی احیاء شده هستند که با آموزش و بازتولید آنها، میتوان هم این دستاوردهای هنری و فرهنگی را احیاء کرد و هم با کارآفرینی پایدار، به توانمندسازی زنان بومی پرداخت و با ارائهی این آثار به علاقهمندان، به تدریج به حفظ و تعالی هنر و فرهنگ ایشان یاری رساند و همچنین بخشی از درآمد به دست آمده را به آموزش و یادگیری جوامع محلی و بازسازی و ترمیم جنگلهای بلوط این منطقه از زاگرس اختصاص داد.
پیوست یک:
زندگینامه بانو «شاخانم مرادی»
بانو «شاخانم مرادی»، فرزند مراد و گرشسب بانو در سال 1337 در شهرستان کرمانشاه، بخش فیروز آباد، دهستان عثمانوند، روستای میدان در عشایر هوزمانن (عثمانوند) دیده به جهان گشود. مردمان ایل هوزمانن از سالیان دور تا حدود دهه شصت بصورت کوچروی زندگی میکردند و در گرما به ییلاق و در سرما به قشلاق میرفتند. زندگی عشایر کوچرو بر پایهی دامداری و همچنین کشاورزی استوار بود و آرام آرام به دلیل سختیهای کوچ و پدید آمدن تکنولوژی و دیگر دلایل، این قوم کوچرو، یکجانشین شدند و طی سالهای بعد، به علت نبود امکانات در روستا و کمبود آب، بیشتر عشایر «هوزمانن» به شهرها مهاجرت کردند. متاسفانه این تغییر و تحول باعث شد که قسمتی از فرهنگ ناب و ارزشمند عشایری به فراموشی سپرده شود.
شاخانم مرادی که در دوران کودکی خود از مواهب زندگی کوچروی و دانشِ بومی بزرگان و سالخوردگانِ ایل، نهایت بهره را برده بود، توانست هنر، فرهنگ، آداب، رسوم و آیینهای عشایری را به خوبی بیاموزد. وی در سن چهارده سالگی با یکی از اقوام خود از خانواده آهنگران ایل، به نام عباس سلیمانی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پنج فرزند پسر میباشد. خانواده شاخانم در پاییز 1354 به دلایل یاد شده و همچنین برای پیشرفت و تحصیل فرزندان، به شهر کرمانشاه مهاجرت کردند. هرچند شاخانم مجبور به ترک زندگی عشایری و روستانشینی شده، اما هرگز پیشینه فرهنگی خود را فراموش نکرده و آموختههای خود را مانند گنجی پنهان در سینه نگه داشته و فرزندانش را با این فرهنگ غنی آشنا ساخته و با وجود دشواریها، همواره به سرزمین مادریش سفر کرده است. شاخانم پس از دور افتادن از سرزمین مادری به شدت دلتنگ دوران خوش کودکی و جوانی و خاطراتش در ایل شد و همواره از اینکه فرهنگ پربار عشایری رو به فراموشی میرود، افسوس میخورد. در پی این دوری و دلتنگی؛ شاخانم با ارادهای استوار و با بهره گرفتن از هنر و دانش بومی که در دل و دستاناش نهفته بود، تصمیم گرفت برای باززایی و معرفی دوبارهی فرهنگ و هنر عشایری، دست به کار شود. وی به صورت خود جوش شروع به ساختن عروسکهای عشایری کرد که در دوران کودکیش؛ دختران و پسران ایل با آنان بازی میکردند. شاخانم پیشینه این عروسکها را به «بوکه واران» یا «بوکه باران» نسبت میدهد. «بوکه» به معنی «عروس» و «واران» همان «باران» است که روی هم رفته به معنی عروسک باران است. در گذشتههای نه چندان دور، بوکه واران را برای مراسم طلب باران میساختند و از دار یا درخت میآویختند یا به آب روان می انداختند. که البته ممکن است در برخی مناطق هنوز این رسم باقی مانده باشد.
حاصل تلاش بی وقفهی شاخانم، علاوه بر بازآفرینی عروسکهای عشایری در شمایل انسانی؛ عروسکهای حیوانات اهلی و وحشی منطقه؛ و همچنین کشیدن پردههای نقاشی از بخشهایی از زندگی، فرهنگ، آداب، رسوم و آیینهای ایل؛ و همچنین صنایع دستی عشایری در اندازهی کوچک است. شاخانم آرزو دارد و در صدد است که با دانش و هنرش مردم را با قسمتی از فرهنگ به فراموشی رفتهي عشایری آشنا کند و نیز زمینهي آموزش را به علاقهمندان به ویژه کودکان و نوجوانان فراهم آورد. وی تا کنون ساخت عروسک و صنایع دستی را به تعدادی از دختران بستگان از جمله عروسش، «دریا» آموزش داده است.
یکی دیگر از اهداف شاخانم، کمک به باززایی طبیعت منطقه میباشد و بسیار امیدوار است که از طریق اختصاص دادن بخشی از فروش دستاوردهای خود و شاگردانش؛ به «زنده نگهداشتن و احیای درختان بلوط منطقه» کمک کند. ایشان هرسال تعداد زیادی بذر درختان بومی بلوط را تا مرحله نهال، پرورش میدهد و به کمک پسرانش در مکانهای مناسبی از جنگلهای اطراف کرمانشاه میکارد. از نظر شاخانم فرهنگ و طبیعت نعمتهای خدا دادی بسیار با ارزشی برای بقای انسان هستند و باید در حفظ و پایداری و بهرهمندی درست و پاک از این نعمتهای ارزشمند همواره بکوشیم و شاکر این هدایای خالق هستی باشیم.
پیوست دو:
نامهای رایج عروسکهای آیینی«تمنّای باران»
در میان کوچروان زاگرس درجنوب کرمانشاه، به زبان اقوام لکِ عشایرِ «هوزمانن»، این عروسکها به نام های زیر شناخته شدهاند:
1ـ «بوکه واران» که از دو واژه ی «بوکه» به معنای عروس و «واران» به معنی باران ساخته شده است. «بوکه واران» به عروسکی گفته میشود که برای مراسم «تمنای باران» ساخته میشده و اقوام کرد و لک مراسم آیینی خاصی به وسیلهی آن برای باران خواهی انجام میداده اند.
2ـ «بُوویلکان»که از دو واژه «بُووی» به معنای عروس و «کان» به معنای کوچک ساخته شده است، در واقع اسم دیگری از عروسکِ بوکه باران است.
3ـ «کُؤش تلا» که از دو واژه «کُؤش» یا کفش و «تلا»، «طلا» به معنی با ارزش ساخته شده است. «کُؤش تلا» از نامهای رایج در بین اقوام لک برای دختران، به معنی اصطلاحی «خوش یمن، خوش قدم و برکت بخش» است.
4ـ «خُوئیشک کاله» که از دو واژهی «خُوئیشک» به معنی خواهر و «کاله» یعنی کوچک ساخته شده که به معنی «خواهر کوچک» است.
5ـ «بَبِلَه» به معنی «پسربچهي سر به هوا و دوست داشتنی» است، که شیرین کاریهایش، مردمِ ایل را به وجد میآورد.
6ـ «بِرا بیوچان» از دو واژهی «بِرا»، هم ارزِ برادر و «بیوچان»، معادل کوچک، و به معنای «برادر کوچک» است. (۱۳۹۳، گفتگوی حضوری با مرادی، شاخانم و تنی چند از بزرگان عشایر هوزمانن)
[4] «چیت» که به آن «چیغ»، «چیق» یا «چیخ» هم گفته میشود، یکی از تولیدات مناطق عشایرنشین کشورمان است که عبارت از بافتی حصیری به پهنای تقریبی 150 سانتیمتر است که روی آن نقشهای متفاوتی به وسیلهی نخهای رنگارنگ از پشم بز ایجاد میشود.