بنابر نیاز روزافزون برساختن واژه های هم تراز #فارسی در برابر اصطلاحات و لغات تخصصی انگلیسی خالص یا ترکیبی با زبان های دیگر؛ موارد زیر از سوی دکتر محمد احیائی پیشنهاد شده است.
ادامهروز محیط زیست در جهانی «#گرماسیاست» زده از هنگامی که «روزافزونی»، واژه ای روزافزون گشته، دشوار است از نگرانی های بوم شناختی سخن گفتن و همچنان ناشدنی تر شدنِ بسیاری از آن ها و ناپدید شدن شان را در باتلاق روزمرگی به نظاره نشستن … و همچنان امیدوار ماندن.
ادامهبرخی دوستان می پرسند ناسازمان چیست؟ خوب این یک ترکیب جدید برای یک وضعیت قدیمی است.
ادامهبه راستی بنیادهایِ سیمرغیِ پایداری ایران و ایرانی کدام اند؟ بنیادهایِ فرهنگ ایرانی برای پیروزی بر بیداد در زمانه و زمانه هایِ بسیار دشوار چه بوده که این فرهنگ تا امروز پاینده مانده و ایران و ایرانی هم چنان سربلند از همه نابسامانی های بسیار فراگیر؛ هم چنان پابرجاست؟ هربار هنگامی که چنان می نماید در گرفتاری های گوناگون فرو مانده و تلخی همه جانبه ی شکست از هر سو بر آن وارد آمده؛ دوباره از جای برخاسته و خود را «از نو» ساخته است؟
ادامهیادداشت پیشین در بنیاد جان و خردی و سیمرغی ایران، پیش زمینه ای بسیار فراگیر آن ها را برای جاودانگی این سرزمین و فرهنگ و هنرش را نشان داد. برای روشنگری بهتر جان و خرد و نشان دادن بخش های در هم تنیده آن به ویژه در هنر ایران؛ یادداشت هایی در پی می آید تا گستردگی و بزرگی آن بیشتر روشن گردد.
ادامهدر پی این دو یادداشت دوستداران ایران که به کارکرد جان و خرد در پایندگی و بالندگی فرهنگ و هنر ایرانی و ایران زمین آگاه هستند و در بیست و پنج سال گذشته کارهای ما در یاوران سرزمین آریا را دنبال می کرده اند مانند گذشته درخواست روشنگری بیشتر داشته و دارند.
ادامهدر پی این دو یادداشت دوستداران ایران که به کارکرد جان و خرد در پایندگی و بالندگی فرهنگ و هنر ایرانی و ایران زمین آگاه هستند و در بیست و پنج سال گذشته کارهای ما در یاوران سرزمین آریا را دنبال می کرده اند مانند گذشته درخواست روشنگری بیشتر داشته و دارند.
ادامهدیر زمانی است که دست های آلوده و ذهن های بدخواه موضوع کهنه شده ی تغییر نام خلیج فارس (شاخاب پارس) را به نام من درآوردی و جعلی دیگری دنبال می کنند. هم چنین چند روزی است که پیامی جعلی دوباره در تلگرام و ایمیل با این عنوان در حال دست به دست شدن است «که یک اعتراض (پتیشن) را برای تغییر نام این خلیج از اسم جعلی به اسم اصلی روی نقشه گوگل امضا کنید» و اصرار فراوان دارد که اگر این کار انجام نشود گوگل این نام جعلی را عوض نخواهد کرد. دوستان نیز، در شور هیجان فضای ایران دوستی پس از انتخابات، قربانی این هرزنامه شده و از روی حس میهن دوستی آن را امضاء کرده و برای هم می فرستند. تا اینجای کار اشکالی نیست.
ادامهیادداشتی در رسایی فریادِ خاموشِ آتشنشانان عاشق ایران در اعلام پایان #دوران_پلاسکویی و آغاز #جریان_توسعه_پایدار در ایران مردن عاشق نمی میراندش در چراغی تازه می گیراندش ... پروانگان عاشق ایران، بی هیچ آوازی، در آتشی سوختند که هم هیزم و هم جرقه ی آن را #عصر_پلاسکویی برپا کرده است. اکنون که هَُرَست و صدایِ فروریختنِ آوارِ سنگین گذرِ آن در گوش ها پیچیده، دودِ سَمومِ آن دل ها را به درد آورده، شعله ی نادانی آن به افلاک سر برکشیده و ناباورانه پرپر شدن ناجوانمردانه ی عاشق ترین جوانان مان را در سوگی تلخ چنین به نظاره نشسته ایم؛ نیک می دانیم ایشان به آواز بی آوای خویش پایان این دور را چنین فریاد کرده اند: دیگر کسی را یارای تنفس در این هوای بس ناجوانمردانه ناپاک نیست، دیگر کسی را امکان زیستن در سرزمین در خود فرو رفته ی بی آب نیست، دیگر انسان، جاندار و گیاهی را تابِ زیستن در ازدحامِ آزِ بی پروایِ این شهر پلاسکویی نیست... ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی خبرانند کانرا که خبر شد خبری باز نیامد آری پروانگانِ عاشق، پیام تان را به گوشِ جان شنودیم... آری به پایانِ این دورانِ سراسر آز، دروغ، کینه و مرگ رسیده ایم و کسی را دیگر توان آن نیست تا جلوی فروپاشی پلاسکویی را بگیرد. آری از روزافزونیِ بی اعتمادی، فروپاشیِ همدلی، از غروبِ طبیعت و حیات وحش، از زوالِ همبستگیِ ملی، از گسترشِ بی حدِ نابرابری و از خفقانِ آوارِ دورانِ پلاسکویی سخن در میان است. آری ما نیک می دانیم که دیگر ادامه ی این دوران ممکن نیست. پلاسکو به عنوان نماد شروع و پایان این عصر نکبت فرو ریخت. نه کسی توانست خاموشش کند و نه کسی توانست آوار این الگوی ناپایدار اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی را از روی حتی ناجیان اش بر دارد. آری آوار دوران پلاسکویی بسیار سنگین است. چندان که این «سانحه یِ قابلِ پیشبینی و پیشگیری» را «بحران» می نامند و «خودِ بحران سازشان»، چنان در رفع بحرانی ساده می مانند که حتی یادشان می رود اتاق بحران را پیش از «عملیات جمع کردن بحران» - چنان که معمولشان است که هر صورت مسآله ای را جمع (پاک) کنند- باید تشکیل داد، نه یک شبانه روز پس از آن... این «بحران پنداری، بحران سازی و جمع کردن بحران»، خود، اصلِ بحران است. سایه یِ دهشتناکِ سازه های پلاسکویی ناگهان و بسان بختکی بر سر ایران زمین افتاد و به تلنگری و به ناگهان رخت برمی بندد... اما ما نیک می دانیم سایه ی شومِ اُلگوواره و عصرِ منحط و خبیثِ پلاسکویی چندان که به سنگینی برآمده به سادگی هم از سر نرود... ولی این پایانِ یک دوران و آغازِ چریانی برای دوره ای دیگرگون است که در آن هیچ پروانه یِ عاشقی در «آتشِ خِرَد و فرزانه سوزی» نمی سوزد... برخیزیم به یادمانِ نیک ترین نیکان که زنگِ سوزناکِ پایانِ این دورانِ تلخ را با جانشان به آواز درآورده اند، ما نیز به فریادمان بشکنیم این هجمه ی بی بند و بست آهن، سیمان، دود و ننگ را...که شعله ی پاک چراغ تازه افروخته ای در دل هایمان تا به آسمان زبانه بر می کشد... گمان مبر که به آخر رسید کار مغان هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است... محمد احیائی دوم بهمن نود و پنج #plasco #plasco_paradigm #shift_paradigm #sustainable_development_process #sustainable_development #iranian_firefighters #پلاسکو #عصر_پلاسکویی #دوران_پلاسکویی #دگرگونی_الگوواره #جریان_توسعه_پایدار #توسعه_پایدار #آتشنشانان_ایران @coariya
ادامهاین چشن پیروزی بر شک، دودلی، ترس، بی اعتمادی، خشم، آز و کینه است. این جشن پیروزی جان و خرد بر آز و نادانی است.
ادامهTotal 25 records listed . Showing 11 to 20 of 25